مدح و وفات حضرت خدیجه سلاماللهعلیها
شعر را باید دوصد دیوان و دفتر داشتن تا از آن بانو مگر یک واژه در بر داشتن من به فهم ناقـص خود اینـقـدَر دانستهام میتوان در وصف او یک عمر منبر داشتن دست رد بر سینۀ جاه و مـقام خود زدن خواستگاری از یتیم مکه در سر داشتن طعنۀ اغیار را با جان خریدن، در عوض جایـگـاه ویـژه در قـلـب پـیـمـبر داشـتن روزگاری که در آن فرزند دختر ننگ بود سربلند و مفـتخر بودن به کـوثـر داشتن پاسداری کردن از دین با تمام مال خود همترازی اینـچـنین با تیغ حـیـدر داشتن مــادری کــردن بـرای مــادر آئـیـنـههـا شأنی از آسـیـه و مـریـم فـراتـر داشـتن “من به جای کل این عالم مسلمان توام” با همین جمله غم از دوش نبی برداشتن سـال انـدوه پـیـمـبـر بود سـال مـرگ او آن که لبخندش بری بود از برابر داشتن هیچکس مانند او شایستـۀ این نام نیست مؤمنین را میسزد اینگونه مادر داشتن |